دیانادیانا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره
دنا، سوفیا و ماندانادنا، سوفیا و ماندانا، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

زنگ تجربه

آموزش زبان انگلیسی

خوب این روزها سعی می کنم از کسانی که تجربیات و تخصص بیشتری در زمینه آموزش دارند سوال کنم. چند وقتی بود که یک مصاحبه با مرد چند زبانه ایران در یکی از مجلات خوانده بودم ، مردی که در بیست و پنج سالگی به نوزده زبان مسلط است و حالا یک موسسه آموزش چند زبانه در تهران دایر کرده است. مثل همیشه به اینترنت پناه آوردم و دنبال اطلاعات مورد نیازم گشتم. خلاصه آدرس ای میل ایشان را پیدا کردم و در یک میل به صورت خلاصه در مورد دخترم و فعالیتهایی که برای آموزش زبان انگلیسی به او انجام داده بودم را شرح دادم و آقای علی پیرهانی هم بلافاصله جواب میلم را دادند و قرار شد من با ایشان تماس بگیرم. بالاخره دیروز موفق شدم با ایشان صحبت کنم و ایشان با تاکید زیادی از من خو...
28 خرداد 1391

این روزهای من ...

این روزها دل مشغولیه جدیدی دارم، چقدر و چگونه و تا کجا باید پیش بروم. دوستی به من گفت که کتاب اول دبستان ایده خوبی نیست چون وقتی که بچه به مدرسه برود خیلی دلسرد می شود و حتی ممکن است سالهای بعد را هم خوب درس نخواند و بعد دوست با تجربه دیگری در زمینه آموزش گفت که زیاده روی نکنم و من مفهوم این زیاده روی را نمی فهمم. در کار آموزش با حسهایم پیش رفته ام و با حسها و خواستهای دیانا خودم را همسو کردم و سعی نکردم فراتر از خواست دیانا بروم.  ولی حالا با خود می اندیشم که تا هفت سالگی یا همان سن رفتن به دبستان من می خواهم چه برنامه ای داشته باشم، تا کجا پیش بروم و در چه زمینه هایی آموزش را دنبال کنم( البته معنی این حرف این نیست که بعد از دبستان تر...
18 خرداد 1391

بازی بازی آرد بازی ...

انگار که هر دو خسته ایم نمی دانم شاید گرمی هوا است و بی تحرکی. این نتیجه ای است که خودم گرفته ام، بی تحرکی!!! تصمیم گرفته ام برایش فکری بکنم و این روند را تغییر دهم.  دیروز بعد از خوردن صبحانه چند پیمانه آرد و یک سینی بزرگ و الک و ... گذاشتم وسط آشپزخانه و دیانا را صدا زدم. او هم سریع رفت و چند ظرف از اسباب بازیهایش آورد و شروع کرد به آشپزی. من هم دور و بر آشپزخانه می گشتم تا شاید بتوانم به این مجموعه چیزی اضافه کنم و هیجان کار را بالا ببرم. چند تا قالب بیسکوییت و بعد هم یک مشت عناب...!    خودم دست به کار شدم و بی توجه به کارهای دیانا شروع به بازی با آردها کردم . فکر خوبی به ذهنم رسید همه آردها را ریختم توی سینی ...
10 خرداد 1391

آموزش خاصیت آهن ربا

چند وقتی است که با خودم فکر می کنم آموزش علوم پایه فیزیک و شیمی هم به اندازه آموزش خواندن و موسیقی و زبان خارجه مهم است و شاید به شکلی کودک کنجکاو را بیشتر ارضاع کند. برای شروع خواستم که ماهیت آهن ربا و آهن را به دیانا آموزش دهم. البته بیشتر از یک سال است که ماهیت مواد را به او آموزش می دهم و جنس هر وسیله را تقریبا همز مان با آموزش نام آن به او می گویم. که این لیوان جنسش از شیشه است و این پیاله از استیل. خلاصه با استفاده از آهن رباهای بازی پلی مگنت و چند وسیله از اسباب بازی های دیانا با جنس های مختلف بازی را شروع کردم . هر کدام از ما آهن ربایی در دست داشتیم و وسیله های مختلف را امتحان می کردیم و حتی قسمت های مختلف آنها را چون یک وسیله پ...
8 خرداد 1391

کتاب فارسی اول دبستان

مدتی بود که بر روی هدفمند کردن آموزش خواندن زبان فارسی فکر می کردم تا اینکه چیزی بهتر از کتاب فارسی کلاس اول پیدا نکردم. از همان ابتدای کار آموزش دیانا انواع اسلایدهای فارسی با تصاویر و بدون تصویر و به شکل های مختلف تهیه کرده و به دیانا نشان می دادم و دیانا همه آنها را خیلی دوست داشت. سری آخر اسلایدها بدون تصویر بود و هر کدام را که دیانا نمی شناخت و یا دلش می خواست تصویرش را ببیند در اینترنت سرچ می کردم و همانجا تصویرش را به او نشان میدادم و کودک من خیلی از اینکار خوشش می آمد. اما حالا کتاب فارسی اول را شروع کرده ام و از روی کلماتش کارت می سازم و با هم مثل همیشه بازی می کنم و شعرهای کتاب را میخوانم و می خوانم تا هر دو از بر شویم . از رو...
8 خرداد 1391

خرابکاری!!!!!!!!!!!!

دیروز عصر خیلی کسل و بی حوصله بودم. دیانا هم به هیچ کدام از اسباب بازی هایش دست نمی زد و حتی وقتی که سینی خوراکی ها را جلویش گذاشتم تا مثل همیشه خاله بازی کند ، تمایلی نشان نداد. دلش می خواست من در تمام بازی ها دخیل باشم و من هم حالش را نداشتم. دور و بر خانه می گشتم تا چیزی پیدا کنم که چشمم به چند تا روزنامه افتاد. یک جرقه خرابکاری در مغزم زده شد، پاره کردن روزنامه ها!!!!!!!!!!!!! از دیانا خواستم که همراه من اینکار را بکند باورم نمی شد دخترم بلد نبود که روزنامه پاره کند البته کاغذهای آن روزنامه کمی محکمتر از حد معمول بودند. هم به دیانا آموزش میدادم هم خودم کلی کاغذ پاره کردم. و شکل ها و عکس را با پاره کردن روزنامه در می آوردم و به دیانا...
8 خرداد 1391

کودک ایده پرداز

اگر با دقت به حرفهای بچه ها گوش کنیم میتوانیم ایده های خوبی برای بازی با آنها بگیریم. یک کودک بهتر از هر کسی میداند که چه چیزهایی را دوست دارد. دیروز عصر دیانا گفت: مامان بیا عکس بگیریم. انگار جرقه ای در ذهن من زده شد. خیلی استقبال کردم وقتی دوربین را برداشتم دیدم دیانا با چند تا از عروسکهایش روی مبل نشست. خوب من تصمیم داشتم دوربین را به دخترم بدهم تا او عکس بگیرد. اول چند تا عکس از او و عروسکهایش گرفتم و بعد دوربین را به دستش دادم. و به او نشان دادم که چطوری عکس بگیرد و بعد به او می گفتم که از تلوزیون عکس بگیر یا از بارنی (عروسک دیانا) و او چقدر دوربین را به اجسام نزدیک می کرد و عکس می گرفت و البته همین سوژه ای شد برای ادامه بازی. بعد از ع...
4 خرداد 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به زنگ تجربه می باشد